احتمالاً دیدن fleabag اشتباه بزرگی بود. به خصوص برای من کم طاقت که شبا از خواب میپرم و دمای بدنم یه میلیون درجه ست و هی با خودم مرور میکنم اگه اون شب که اومدم دیدم خونه نیست تاکسی میگرفتم میرفتم پیشش این اتفاقا نمیفتاد و نفسم تنگ میشه. من و fleabag در ظاهر هیچ شباهتی نداریم. اما درونمون چیزی وول میخوره که از یک جنسه. درست نمیتونم توضیح بدم چی. یه چیز متناقض که گیجمون کرده. ترسیدن در عین کله خربازی. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرگ بر مرگ logcomr کرمانج موزیک|دانلود آهنگ کرمانجی|اصغر باکردار|محسن میرزازاده مدرسه ماها مجله اینترنتی رزهیت خط خطی های یک روانی